سلام

قراره از عشق بنویسم خب خودمم هم نمی دونم چی شد یه دفعه از خرابی سیستم تو این بلاگ نوشتم

ظاهرا وقتی درباره مطالب عشقی می نویسم بیشتر مورد استقبال قرار می گیره آخه موضوعات باید با عنوان وبلاگ یکی باشه نه؟

یه شعری بود قبلا" شنیده بودم همچین به دلم ننشسته بود ولی خب امروز صبح که اتفاقی این آهنگ رو گوش می کردم نمی دونم چرا اینقدر به دلم نشست

می نویسمش:

 

چو اسیر دام تو ام رام تو ام ای محرم رازم

منم آن شمعی که زشب تا به سحر در سوز و گدازم

ای فتنه بکش یا بنوازم

بی گناهم، بده پناهم، کز موی تو آشفته ترم

کن نگاهی، به خاک راهی، ای سایه لطفت به سرم

*******

چه کنم عشقی غیر از تو نخواهم

به خدا محنت ریزد ز نگاهم

امیدم او،جدا از او ،پر پر شده ام، خاکستر شده ام

آزارم کن

چو چشم خود بیمارم کن

من ز جفایت دلشادم

از غم عشقت خرسندم

از همه عالم بگسستم تا که به مهرت پا بندم

عشق و امید صفایی ای عشق من چه بلایی

کی ز وفا جانب ما باز آیی

(خواننده فائزه)

نظرات 1 + ارسال نظر
همیشه بهار جمعه 26 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 05:59 ب.ظ http://ashegh-mashogh.blogsky.com

سلامممممممم .. بابا چه خبره تو چرا اینقدر قالب عوض میکنی .. ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد