سلام بچه ها مرسی

سلام بچه ها مرسی از اینکه سر زده بودین
واقعا ممنونم از شما هم که نظر دادین تشکر می کنم به همتون هم سر میزنممم مخصوصا تو همیسه بهار جان
من این چند  روزی که نبودم یه خورده کسالت داشتم نتونستم بیام آپدیت کنم
این هم متن یه ترانه از اندی به نام سلام عاشقونه


قصه از کجا شروع شد از گل و باغ و جوونه

از صدای مهربون و یه سلام عاشقونه

اومدم به مهربونی که بگم با تو یه رنگم

تا بگم چه نازنینی ای شکوفه قشنگم

ای سلام عاشقونه ای عزیز آشیونه

عشقمون کاشکی همینجوری بمونه

عشق تو برای قلبم اولین و آخرینه

تویی تنها همزبونم که همیشه نارنینه

اگه ده سال اگه صد سال شب و روز با تو باشم

تو واسم هنوز همونی که برام عزیزترینی

و یه دونه هم از سیاوش قمیشی یه نام مسافر

از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده

آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده

غم سر گردونی هامو با تو صادقانه گفتم

اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم

با تنم زخمی اگه بود بی رمق بود اگه پاهام

تازه تازه با تو گفتم اگه کهنه بود درد هام

 

من سر گردون ساده تو رو صادق می دونستم این مرام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم

 

تو تموم طول جاده که افق برابرم بود

شوق تو راه توشه من اسم تو همسفرم بود

من دل شیشه ای هرجا پر شکستن،چه شکستن

زیر کوهبار غصه هم نشستن،چه نشستن

عشق تو از خاطرم برد چه نحیفم و پیاده

تو رو فریاد زدم و باز خون شدم تو رگ جاده

 

من سرگردون ساده تو رو صادق می دونستم این مرام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم

 

نیزه نم باد شرجی وسط دشت تابستون

تازیانه های رگبار توی چله زمستون

نتونستن نتونستن جلوی منو بگیرن

از من خسته’ خسته شوق رفتن رو بگیرن

حالا که رسیدم اینحا پر قصه برای گفتن

پر نیاز تو برای آه کشیدن و شِنُفتَن

تو رو با خودم غریبه از خودم جدا می بینم

خودمو پر از ترانه تو رو بی صدا می بینم

 

من سر گردون ساده تو رو صادق می دونستم این مرام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم

 

اون همیشه با محبت برای من دیگه نیستی

نگو صادقی به عشقت آخه چشمات میگه نیستی

فعلا بای

نظرات 5 + ارسال نظر
مهرداد جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:34 ق.ظ http://bepish.persianblog.com

این خاک با خون در هم آمیخته وبا مهر پرورش یافته و با صداقت بودن یافت .
پس دستان خود را به هم دهیم , تا با صداقتی که از طراوت جوانی وایمان به ایران برخاسته , از نو خانه وکاشانه را بسازیم .
دروغ را به دور انداخته وسیاهی را با خونمان بپوشانیم .

ما از تبار کوروش هستیم .از تبار سیاوش وفردوسی و...از تبار آزادی .
اجداد ما در هزاران سال قبل پایه های تمدن را بنا کرده اند و بر ماست تا این میراث را خود تکامل بخشیم . نه اینکه با گدایی از دیگران آن را طلب کنیم .

برخیزیم که ما سازنده ایم

صدر یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:11 ب.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام!٬
محشر بود
موفق باشی
صدر

سهیل دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:34 ب.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام خوبی.. بابا ایول خیلی قشنگ بود راستی با یه داستان چطوری توی سایت من اگه دوست داشتی بیا بخونش قربانت سهیل

همیشه بهار سه‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:42 ب.ظ http://ashegh-mashogh.blogsky.com

سلام مهدی جان .. چطوری .. امیدوارم که کسالت بر طرف شده باشه .. من عاشق این آهنگ اندیم .. خیلی دوسش دارم .. ** همیشه بهاری باشی **

زهره پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 06:14 ق.ظ http://zohre.blogsky.com

همیشه یکی پر از ترانه هست و دیگری بی صدا آخه نمی شه که دوتاشو باهم سر هم رو ببرن میشه؟
امیدوارم حالت خوب شده باشه.
موفق باشی
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد