سلام دوستان

می بخشین که نمی تونم بهتون سر بزنم آخه این روزا مشغول به کار شدم با داداشم و نمی تونم بیام همش آپدیت کنم

یه خبر مهم این که من اول شهریور از طرف دانشگاه دارم میرم سفر حج عمره و واسه دو هفته بعدش هم بر می گردم
از این که میاین سر میزنین ممنونم دوستانی مثل:همیشه بهار  زهره خانم که بعد از یک غیبت کوتاه دوباره برگشت(البته غیبتش به دلیل این بود که سرش به ماشینی که واسش خریده بودن گرم بوده)

سهیل و ویدای عزیز که با هم یه بلاگ رو می نویسن و صدر عزیز که مطالب واقعا زیبایی می نویسه و من خیلی دوست دارم که نوشته هاشو بخونم

و در آخر آقا مهرداد

 

این متن یه ترانه از آمو

 

تو این روزا دلم خسته همه درها به روم بسته

به جز درد و غم و گریه همه چیزم ز دست رفته

منو گذاشت و رفت اونکه هستی ام از وجودش بود

دل غمگین و خاموشم پر از شادی ز عشقش بود

 

حالا غصه دل من یه ابره که وا نیمشه

اگه هر دم هی بباره درد من درمون نمیشه

تو اون شب شبِ بارونی با اون چشمای گریونی

که رفتی از برم ای یار منو بردی به ویرونی

تو رفتی و گذشت افسوس که عشق من خدایی بود

تو ای قلبت جدا از من همه هستیم فدایی ات بود

 

حالا غصه دل من یه ابره که وا نیمشه

اگه هر دم هی بباره درد من درمون نمیشه

 

حالا پشت شیشه تنها صدای بارون می پیچه *** اما هر چقدر می باره پیش اشکام کم میاره

 

چشمای قشنگ اون بود که دل رو انداخت به جونش

دست گرم و مهربونش دل رو کرده سایه بونش

توی این شبهای تاریک روزای سرد جدایی

دل من مونده به یادت دوباره یه روز میایی

 

حالا غصه دل من یه ابره که وا نیمشه

اگه هر دم هی بباره درد من درمون نمیشه

 

 

حالا پشت شیشه تنها صدای بارون می پیچه *** اما هر چقدر می باره پیش اشکام کم میاره

 

سعی می کنم قبل از رفتنم به اینجا سر بزنم حتی اگه تونستم اونجا آپدیت کنم

 

شاید نتونستم واستون نظر بدم دوستای من ببخشین آخه این شرکت البرز خودشو کشته با این سرعت هایی که ارائه میده هیچ کار نمیشه کرد با این اشتراک ها

 

مخلص همتون هم هستم فعلا بای

سلام بچه ها مرسی

سلام بچه ها مرسی از اینکه سر زده بودین
واقعا ممنونم از شما هم که نظر دادین تشکر می کنم به همتون هم سر میزنممم مخصوصا تو همیسه بهار جان
من این چند  روزی که نبودم یه خورده کسالت داشتم نتونستم بیام آپدیت کنم
این هم متن یه ترانه از اندی به نام سلام عاشقونه


قصه از کجا شروع شد از گل و باغ و جوونه

از صدای مهربون و یه سلام عاشقونه

اومدم به مهربونی که بگم با تو یه رنگم

تا بگم چه نازنینی ای شکوفه قشنگم

ای سلام عاشقونه ای عزیز آشیونه

عشقمون کاشکی همینجوری بمونه

عشق تو برای قلبم اولین و آخرینه

تویی تنها همزبونم که همیشه نارنینه

اگه ده سال اگه صد سال شب و روز با تو باشم

تو واسم هنوز همونی که برام عزیزترینی

و یه دونه هم از سیاوش قمیشی یه نام مسافر

از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده

آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده

غم سر گردونی هامو با تو صادقانه گفتم

اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم

با تنم زخمی اگه بود بی رمق بود اگه پاهام

تازه تازه با تو گفتم اگه کهنه بود درد هام

 

من سر گردون ساده تو رو صادق می دونستم این مرام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم

 

تو تموم طول جاده که افق برابرم بود

شوق تو راه توشه من اسم تو همسفرم بود

من دل شیشه ای هرجا پر شکستن،چه شکستن

زیر کوهبار غصه هم نشستن،چه نشستن

عشق تو از خاطرم برد چه نحیفم و پیاده

تو رو فریاد زدم و باز خون شدم تو رگ جاده

 

من سرگردون ساده تو رو صادق می دونستم این مرام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم

 

نیزه نم باد شرجی وسط دشت تابستون

تازیانه های رگبار توی چله زمستون

نتونستن نتونستن جلوی منو بگیرن

از من خسته’ خسته شوق رفتن رو بگیرن

حالا که رسیدم اینحا پر قصه برای گفتن

پر نیاز تو برای آه کشیدن و شِنُفتَن

تو رو با خودم غریبه از خودم جدا می بینم

خودمو پر از ترانه تو رو بی صدا می بینم

 

من سر گردون ساده تو رو صادق می دونستم این مرام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم

 

اون همیشه با محبت برای من دیگه نیستی

نگو صادقی به عشقت آخه چشمات میگه نیستی

فعلا بای

عشق از نگاه مایکل

تو رو روی کولم می گیرم

با تو هر جا بگی می رم

اما توی عاشق سواری

نکنی یه وقتی زیرم

جای عاشق روی زمینه

هر کی عشقش آتشینه

سواری میده به عشقش

کار عاشق ها همینه